شیخ عباس قمی در فوائد الرضوی میگوید : کاروانی از سرخس اومدند پابوس امام رضا (ع) .

یه مرد نابینایی توی اونها بود .اسمش حیدر قلی بود .

اومدند امام رضا رو زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلیه مشهد اطراق کردند .

و به اندازهیه روز راه از مشهد دور شده بودند .

شب جووونا گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بزاریم خسته ایم بخندیم و سرگرم بشیم ....

 

  بقیه در ادامه مطلب ...چشمک

ادامه مطلب

نوشته شده در  برچسب:جملات زیبا در باره امام رضا , امام رضا (ع) , داستان , شیخ عباس قمی ,ساعت   توسط B.M 
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد